گمانه زنی درباره عاقبت علی محمد
نهاینکه فکر کنید خیلی میشناختمش. اگر بخواهم دقیق بگویم؛ تنها سهچهار بار علیمحمد را دیدم. بار آخرش هم کنار رودخانه بود. اطراف سدّ تنظیمی. موتور را پارک کرده بودم و میخواستم سیگاری آتش بزنم که یکهو، یکنفر، انگار که لایِ سنگها خودش را استتار کرده باشد، از جایش کنده شد و مثلِ تیر دوید سمتِ […]