پارک
صدای خفهای از پشت سرم آمد. یکی از شاخههای توت شکسته بود و یا چیز سنگینی از بلندی افتاده بود روی چمنها. همه میدویدند و صدای جیغ میآمد. درست نفهمیدم که صدا دقیقاً از کجا میآمد. همان دور اول، دورتادور پارک را با قدم اندازه گرفتم. باید هفت دور میزدم. راستش اعتقاددارم به هفت. تا […]