جیغ
همیشه به نظرم میرسید كه بالاخره روزی از اینجا فرار خواهم كرد. آنقدر مطمئن بودم كه مقدمات رفتنم را هم آماده كرده بودم. اما نمیدانستم چطور، یا كجا و كی. ماجرا طوری پیش میرفت كه گاهی توی خواب یا بیداری صدای جیغ و نالهی زنی میآمد. شبهای اول بیشتر همهمه بود. صدای زنهای زیادی میشنیدم […]